همیشه پیش خود فکر میکنیم که غافلگیر زمان میشویم و زمان آن طور که باید و شاید به ما اجازه نمیدهد کارهایی که در ذهن و شاید حتی در رویاهای خود میپرورانیم به انجام برسانیم. بهترین فرصتها و یا بدترین آنها همیشه زمانی رخ میدهد که انتظار و آمادگیاش را نداشتهایم. حتما شما هم با چنین موقعیتهای دشواری روبه رو شدهاید و توضیحات گفته شده را به راحتی درک میکنید. چرا چنین میشود؟ چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ میدهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمیدهند؟ بلکه زمانی پیش میآیند که آمادگی آن را نداریم؟
پاسخ همهی این سئوالات در بحثی به نام "مدیریت زمان" نهفته است. مدیریت زمان یعنی چی؟ و این بحث به چه معناست؟ یعنی اینکه از فرصتها و لحظههایی که داریم بهترین استفاده را داشته باشیم، حتی زمانی که منتظر چنین پیشامدی نباشیم. شاید این صحبتها به نظرتان تکراری باشد اما مدیریت زمان می تواند با اهداف و انگیزه های متفاوتی انجام شود و چه نیکوست که این انگیزه ها جنبه الهی داشته باشد. برخی از مواردی که می تواند انگیزه مدیریت زمان به شمار آید عبارت اند از:
از نگاه امام علی(علیه السلام) شمار نفس های آدمی معلوم و معین است و انسان با هر نفسی در حقیقت پاره ای از عمر خویش را سپری نموده است (آمدی/ 1998). یادآوری کمی دنیا و کوتاهی عمر از مواعظی است که در لسان روایات به بیان های مختلف و از زبان افرادی چون لقمان حکیم نقل شده است (مجلسی 13/ 420). امام علی(علیه السلام) نیز در سخنان خود بارها این نکته را به پیروان خویش متذکر شده و می فرمایند تمام مدت عمر شما همانند لحظه ای است که در آن قرار گرفته اید (مجلسی 75 / 85، نمازی 7 / 421) و شایسته است در این عمری که رو به نابودی است به انجام اعمال خیر بشتابید (آمدی/ 4366). ایشان در ضمن یکی از خطبه های خود مدت کوتاه عمر را به فرصت اندکی تشبیه می فرمایند که به کسی داده شده تا رضایت شاکی خود را جلب کند:
قد امهلو فی طلب المخرج و هدوا سبیل المنهج و عمروا مهل المستعتب (سیدرضی/ خ 82)
برای رهایی از گمراهی مهلت داده شده اند و (به وسیله ی پیغمبران) به راه راست هدایت گردیده اند و فرصت به آنها داده شده مانند فرصتی که به کسی می دهند تا رضا و خوشنودی ناراضی خود را جلب نماید در کلامی دیگر امیرالمومنین(سلام الله علیه) به گذشت سریع عمر اشاره کرده و می فرمایند:
فردا نسبت به امروز بس نزدیک است ساعت ها در روزها چه زود می گذرند و روزها چه شتابان سپری می شوند و ماه ها چه تیزگام اند و به نسبت عمر سال ها را چه گریز شتاب آلودی است به بیان امام علی(علیه السلام) بنای عمر رو به فنا و نابودی است و هر روز که بر آدمی می گذرد و روز جدیدی را آغاز می کند، یک روز از عمر خود را از دست داده است.
لا یعمر معمر منکم یوماً من عمره الا بهدم آخر من اجله (سید رضی/ خ 145)
هیچ سالخورده، روزی از عمر را نمی گزارد، جز به ویرانی یک روز از مدتی که دارد فما خیر دار تنقض نقض البناء و عمر یفنی فیها فناء الزاد و مده تنقطع انقطاع السیر. (سید رضی/ خ 112)
پس چه ارجی است سرایی را که همواره در حال فرو ریختن است؟ و آن عمری که چونان توشه راه مصرف می شود؟ و آن دورانی که به سان مسیر حرکت آن به آن منقطع می گردد؟
در اسلام هر چیزی که باعث نزدیکی انسان به خدا شود از قبیل ایمان، عمل صالح، بندگی خدا، اخلاق نیکو و... وقت و عمر او را ارزشمند کرده و به فرمایش امیرالمومنین(سلام الله علیه) مهریه سعادت او خواهد بود. (آمدی/ 3429). از نگاه ایشان به حال کسی باید غبطه خورد که عمرش را در راه تحصیل ایمان و معرفت، بندگی خدا و کسب اخلاق الهی صرف کرده و از وقت خود به خوبی استفاده کرده است چه در غیر این صورت، دچار ضرر شده و عمر خود را باخته است (آمدی/ 3502، برازش 3/ 2090).
پس به کار پیشدستی کنید و از ناگهان رسیدن اجل بترسید، که امید بازگشت عمر رفته چون روزی از دست شده نیست. آنچه از روزی از دست رفته، امید افزودن آن در فردا رود، و آنچه دیروز از عمر رفته، امید نیست که امروز باز گردد. که امید به آینده است. (سید رضی/ خطبه 113)
بنابراین باید مراقب بود که این وقت محدودی که در اختیار داریم را جز در آنچه مایه سعادت و نجات است صرف نکرده (آمدی/ 3430 و 3642) و در گرانمایه عمر خویش را ارزان از دست نداده و جان خود را جز به بهشت نفروشیم. (سید رضی/ حکمت 448)
فناپذیری و کوتاهی دنیا در مقابل بقا و جاودانگی آخرت
مدت دنیا آنقدر گذرا و محدود است که در روز قیامت وقتی بندگان برای محاسبه اعمال برانگیخته شده و از آنان سوال می شود که چه مدت در دنیا درنگ کردید می گویند جز مدت اندکی یا لحظه ای از یک روز نبود. (یونس/ 45؛ احقاف/ 35؛ نازعات/ 46)
امام علی(علیه السلام) که قرآن ناطق است نیز در رهنمودهای ارزشمند خود دنیا را سرایی فانی و زودگذر دانسته است که لذت ها و ناگواری های آن هیچ یک پایدار نبوده و به زودی بشر به جایگاه ابدی خویش یعنی سرای آخرت ملحق خواهد شد، و در این دنیا همچون مسافری است که مدتی اندک برای استراحت در بین راه درنگ می کند و توشه برمی دارد. ایشان با تذکر کوتاهی دنیا و فناپذیری آن و اینکه لحظه ای بیش نیست و در عوض این آخرت است که همیشگی است (آمدی/ 4 و مجلسی 74/ 164 و 57/75) می فرماید:
همانا دنیا پشت کرده و بدرود گویان است، و آخرت روی آورده و از فراز جای نگران است. بدانید که امروز ریاضت است و فردا مسابقت، و خط پایان، دروازه بهشت برین است، و آن که بدان نرسد در دوزخ جایگزین. بدانید که شما در روزهایی به سر می برید که فرصت ساختن برگ است، و از پس این روزها مرگ است. آن که اجل نارسیده، ساز خویش برگیرد، و از مرگ آسیب نپذیرد، و آن که تا دم مرگ کوتاهی کند، حاصلش خسران است و مرگ او موجب زیان. (سید رضی/ خ 28)
از نگاه امام علی(علیه السلام) فرصت دنیا به گونه ای است که به زودی گویا آنچه از دنیا گذشته اصلاً نبوده و گویا آنچه از آخرت محقق شده همیشه بوده است (سید رضی. خ 102) زیرا دنیا سرای گذر است و آخرت اقامتگاه ابدی است پس باید از گذرگاه خود برای اقامتگاه ابدی توشه برگرفت. (سید رضی/ خطبه 194 و حکمت 128)
امام علی(علیه السلام) افرادی را که به بهترین وجه ممکن با مدیریت صحیح این زمان محدود از آن در مسیر طاعت الهی و رسیدن به اهداف اخروی استفاده می کنند خردمند خوانده و آنها را چنین می ستاید:
پس، از خدا چون خردمندی بترسید که دل خود را از جز تفکر پرداخته،... از گذرگاه این جهان گذشت با نیک نامی، و توشه آن جهان را از پیش روانه داشت، با نکو فرجامی. از بیم پیشدستی کرد و در فرصتی که داشت شتافت و خواست آنچه باید و از آنچه نباید ترسان رخ بتافت امروز نگاهبان فردای خویش بود، و طومار کارهای کرده در پیش. (سید رضی/ خ 82)
بنابراین ضروری است برای رسیدن به این رستگاری و از دست ندادن نعمت ها و فرصت هایی که در دنیا در اختیار داریم به مدیریت زمان خویش پرداخته تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن از آن در راه اطاعت الهی که هدف اصلی خلقت ما است، بهره گیریم.
فرآوری: زین الدینی
♥معجزات عددی قرآن♥
این اسامی مقابل هم به صورت مساوی در قرآن آمده است!!
دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵
ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸
مرد ٢۴ / زن ٢۴
زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵
سود ۵۰ / زیان ۵۰
ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰
مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵
سختی ١١۴ / صبر١١۴
آیا همه اینها اتفاقی است؟؟؟؟؟؟
سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟
قرآن هم دقیقاً همین را بیان میکند.
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــن
بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــن
تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن
آنطور که ما فهمیدیم علامات نزدیک هستند، و الان ما در عصر ظهور هستیم.
حجت الاسلام شیخ علی کورانی عالم و محقق شیعه اهل لبنان و مؤلف کتاب عصر ظهور در مصاحبه با ماهنامه موعود که در شماره 70 آمده است, چنین بیان نمودند:
ما از این که درباره تحقق زمان ظهور به طور قطع سخن بگوییم نهی شده ایم ولی در نزد شیعه علاماتی برای ظهور است که پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) آنها را ذکر کرده اند، آنطور که ما فهمیدیم این علامات نزدیک هستند، و الان ما در عصر ظهور هستیم اما تعیین وقت ظهور ممکن نیست.
منظورم توقیت نیست، منظورم این است که در چه برهه ای از تاریخ و در چه شرایطی خاص ظهور انجام می گیرد.
بله، دقیقا.
جریانات زیادی به وقوع می پیوندد، من معتقدم، تمرکز سیاست جهانی در عراق مسئله مهمی است، عصر ما با هر عصری فرق می کند؛ چرا که انقلاب ایران پرونده شیعه در جهان امروزی را باز کرده و نشان داده است که در سیاست جهانی چیز جدیدی است، حوادث و اتفاقاتی که در این عصر افتاده است نزد شیعه از علامات ظهور است. از ماه رجب تا محرم حوادثی پیش می آید (6 ماه قبل از ظهور) ما روایاتی هم در این زمینه داریم، که مثلاً در رجب یمانی و سفیانی می آید یا اینکه خداوند متعال در یک شب امرش را ظاهر می کند و همچنین داریم که ایشان در هشت ماه به طور خیلی سریع، بر مناطق اسلامی جهان تسلط می یابد، و همچنین از عقاید شیعه است که اتفاقاتی می افتد که شهرها و حکومتهای اسلامی طی آن حوادث به بن بست می رسند، این بن بست و گره فقط به دست حضرت(ع) باز می شود، پس حوادثی که منجر به ظهور حضرت می شوند زیاد هستند مثلاً در تفاسیر ذیل آیه «سنریهم آیاتنا فی آفاق و فی انفسهم» آمده است که ممکن است منظور از «آیاتنا فی آفاق» علاماتی مختلف مثل باد و... باشد، همچنین در شهرها حکامی وجود دارند که از اطاعت حضرت سرباز می زنند.
البته محدود کردن ویژگیها و خصائص حکومت حضرت سخت است اما آنچه که هست این است که همه چیز جدید است، همه حکومت حضرت جدید است، من معتقدم که حکومت، دنیا، زندگی، شناخت، و نظام، همه چیز جدید است، همه حکومت حضرت جدید است، ما به هیچ عنوان نمی توانیم حکومت حضرت را با آن چیزی که الان از حکومتها می دانیم مقایسه کنیم و حتی نمی توانیم حکومت حضرت را توصیف کنیم. برای مثال: قوانین، وزارت داخلی، وزارت خارجی، آزادی، همه اینها در حکومت حضرت به طور دیگری هستند. مثلاً وضع اقتصادی کاملاً فرق می کند، تعاملات، فهم مردم، شناختشان، همه اینها، همه این ها جدیدند.
ما نمی توانیم اقتصاد الان را با اقتصاد حکومت حضرت مقایسه کنیم، ببینید، مثلاً داریم که در آن زمان زمین هر چه دارد بیرون می ریزد، طلاها و گنجها از زمین خارج می شوند دیگر در زمین نباتاتی وجود ندارد، وضع اقتصادی، علمی، رفت و آمد در زیرزمین و در آسمانها همه چیز جدید است. مثلاً داریم که در راه بین عراق و حجاز رودها و سرسبزیهایی است ولی الان صحراست، من از عراق به حجاز رفتم با یک ماشین، 7 روز طول کشید، سه روزش را فقط تیمم می کردیم برای نماز، چگونه نهرها و سبزه هایی وجود خواهد داشت؟ همه چیز عوض می شود، همه چیز.
دقیقا مثل الان. ان شاءاللّه ، گفتم، مسلمانها به یک راه بسته می رسند، نظامهای جهانی همه شان شفاف می شوند، زمین پر از ظلم و جور می شود حتی ظلم و ستم آمریکا را در خانه هایمان حس می کنیم. مردم از دین فرار می کنند و در اینجاست که یک توجه عمیقی به دین می شود و مردم پیوسته نام حضرت را می برند و نام او را به نیکی یاد می کنند.
البته، انحراف هست اما در یک زمانی مردم ناجی و نجات را می خواهند، اینهایی که دین دارند خواستار نجات می شوند البته کمند، ولیکن مردم نظامها و افکار موجود را طرد می کنند نظام سرمایه داری، کمونیست، دموکراسی و... و از چیز جدیدی آگاه می شوند و...
شیعیان، حاکمان در روی زمین می شوند، اما کدام شیعه؟ خیلی از شیعه ها مخالف حضرت می شوند، و خیلی از غربیها با امامند، و با او همراهند، پس اینجا ما یک تغییری در حرکت شیعه داریم، اما کسانی که شیعه هستند که در ماههای اول دور ایشان جمع می شوند، اینها همان حاکمان جهان هستند، تبعا 313 نفر هستند، اینها کسانی هستند که خداوند آنها را از اقصی نقاط دنیا انتخاب می کند.
از اقصی نقاط دنیا هستند، روایاتی که می گویند از تهران 5 نفر، از گیلان 5 نفر، از بحرین فلان مقدار و... اصلاً سند ندارند. روایاتی هم که شهرهای اینها را مشخص می کند اصل نیستند. حتی برای یکی از علمای شیعه این چیزها ثابت نشده است، و نص روایی قطعی که ما داریم این است که خداوند آنها را جمع می کند در یک شب از اطراف دنیا.
زبان امام را می فهمند، او را می شناسند، و به او اعتقاد دارند، و فدایی او هستند، درجه اخلاصشان بسیار بالاست.
بله، ممکن است، لکن کسی جز خدا آنها را نمی شناسد، چون خداوند آنها را انتخاب کرده است برای حضرت مهدی(ع)، اصحاب حضرت مثل انبیاء هستند که خداوند آنها را انتخاب می کند و تا آن روز کسی آنها را نمی شناسد، به یک شب در مکه جمع می شوند.
در یک روایتی که از منابع سنی است آمده است که ایشان 7 سال حکومت می کنند. بعدش هم کشته می شند و بعدش قحطانی ظهور می کند. البته این روایت سندی ندارد. شاید اصلش این باشد که صلح با روم 7 سال ادامه پیدا می کند. حضرت مسیح(ع) بین حضرت و روم واسطه می شوند، رومیها 7 سال به صلح پایبندند، ولی بعد از 7 سال آن را نقض می کنند.
نزد ما علمای شیعه حکومت حضرت بسیار طول می کشد نمی شود قبول کرد که ایشان 7 سال فقط حکومت می کنند، آنچه که مهم است این است که حکومت حضرت صدها سال طول می کشد و بعدش در عالم وضع دیگری به وجود می آید.
روایاتی صحیح وجود دارد مبنی بر رجعت امام حسین(ع) و همچنین پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان حضرت علی(ع).
نه، ما اعتقاد نداریم که همه شان برمی گردند.
امام حسین(ع) اولین کسی است که برمی گردند، بعد پیامبر، بعد امیر مؤمنان و بعد برخی از مردم، چه خوب و چه بد برمی گردند.
حتما.
نه. نزد ما محاکمه است نه جنگ، فقط در زمان حضرت، جنگ دجال را داریم، در اول، 8 ماه اسلام جهان را می گیرد، سپس حضرت مسیح ظهور می کند و صلحی بین او و بین مردم برقرار می شود، صلح 7 سال طول می کشد، بعد جنگی پیش می آید، جنگ با روم پیش می آید، بعد تمام عالم را می گیرد و بعدش دجال ظهور می کند و بعد از دجال دیگر به عقیده ما جنگی وجود ندارد.
ما معتقدیم که دجال بعد از ظهور حضرت پیدایش می شود، و سنی ها برخی شان معتقدند قبل از ظهور و برخی می گویند با حضرت می آید.
اهل سنت خیلی دجال را بزرگ کرده اند و از آن اسطوره ای ساخته اند، در شیعه اینطور نیست دجال یک شخصیتی حقیقی است که یهودی است و پیروان او ناصبی هستند.
در آن زمان علم تغییر پیدا می کند و رشد پیدا می کند. او از گوناگونی علمها استفاده می کند و همچنین از شعبده و سحر و حرکتی ضد امام را آغاز می کند.
سعی می کنند که او را با آمریکا و اسرائیل تطبیق دهند، اما شیعه این را قبول ندارد، دجال بعد از امام است نه قبل از آن. در میان اهل سنت نظر واحدی وجود ندارد، بعضی ها می گویند که دجال وجود دارد، و الان در مصر است اسمش هم عبداللّه بن ساعد است.
خصوصیات ظاهری ای که می گویند مثلاً فاصله چشمها و... آیا صحیح است.
نه صحیح نیست. می گویند دجال قدرتهایی دارد که زنده می کند و می میراند. خیر، اینها صحیح نیستند.
خدا می داند.
البته بله. فاصله زیادی هست. مراحلی طولانی وجود دارد، بعضی ها هم فکر می کنند حضرت مهدی قیام می کنند و قیامش منتهی به قیامت می شود این تصور بسیار ساده ای است.
لاتخل الارض من حجة الا اربعین یوما قبل القیامه.
نمی دانم، این 40 روز خداوند اهل زمین را ترک می کند. این روایت اگر صحیح باشد، نوعی امتحان است.
چنین چیزی نداریم، ما معتقدیم حکومت ایشان آن قدر طول می کشد تا اینکه از پیری ابروهایشان به پائین میل می کند، طبیعی است که می میرند.
روایتی نزد شیعه که ایشان کشته می شوند وجود ندارد، من روایتی به هیچ عنوان پیدا نکردم از اهل بیت که ایشان کشته می شوند، اینجور روایات یا روایات مرسله هستند یا اینکه سندی ندارند و یا اینکه از مصادر اهل سنت هستند. ممکنه ایشان به طور طبیعی بمیرند، و اما آن حدیثی که می فرماید «امامها یا شهید شدند یا مسموم» ممکنه بگوئیم، امام از این حدیث مستثنی هستند، ما نمی توانیم حکم کنیم که ایشان کشته می شوند، نصی بر این روایت نداریم.
ادله ای را که برای اثبات طول عمر حضرت می آورند این است که حضرت به علم صحت نفس واقفند که چطور می شود این بدن سالم بماند آیا این صحیح است.
بله. البته مسأله حضرت ماوراء این مسأله است. برای خداوند خیلی آسان است که عمر کسی را طولانی کند.
به طور طبیعی. روایتی است که می گوید خداوند به عزرائیل می گوید آیا کسی باقی مانده است، عزرائیل می گوید، خیر، جز خودم، خداوند به عزرائیل می گوید: بمیر، پس او می میرد.
نداریم، اصلاً پیدایش نکردیم. اصلاً چنین روایتی وجود ندارد، در منابع شیعی ما چنین روایتی وجود ندارد، چه بسا مردم از منابع سنی این روایت را گرفته باشند، اگر هم سندی این روایت داشته باشد ما به آن نرسیده ایم، این هم ممکن است.
بله. خضر کسی است که علم لدنی دارد. ایشان دستشان باز است، او حق وتو دارد می تواند بگوید فلانی اجازه ازدواج با فلانی را ندارد، فلانی در تهران سکونت نکند و...
یک روایتی داریم که می گوید تا قیامت باقی خواهند ماند.
بله.
بله. 313 نفر در جهان تقسیم می شوند. به 313 منطقه و آنجا را اداره می کنند. و هر یک از این اشخاص منطقه ای را اداره می کنند و تمام این حاکمان دائما تسلیم امر امام زمان هستند.
ممکن است حضرت برای آنها قانونهایی بنویسند و سپس بگویند. هر هنگام که در مسئله ای شک کردید پس به کف دستتان نگاه کنید. به وسیله یک معجزه ای آن قانون و مسئله را خواهید فهمید.
این نظامی که حضرت بپامی کنندآیاادامه این وضعیتی است که الان داریم یااینکه یک فضای کاملاجدیدی است؟
بله. یک فضای جدیدی است. نظام زندگی جدید است. الان علمی که در نزد ماست 2 علم است. 25 علم دیگر به آن اضافه می شود، در واقع یک تحول واقعی است.
همه آنها تغییر می کند، الان تهران بعد از 50 سال فرق کرده است و در زمان حضرت باز هم فرق می کند. اصلاً مفهوم شهر، مفهوم دولت، راههای مختلف همه فرق خواهند کرد.
چه کسی این ها را گفته است، شما این ها را بزرگ کرده اید، سید حسنی، سید خراسانی، سید حسینی، سید موسوی از کجا آوردید اینها را، در روایات اساسی و اصلی ما چند نفر آمده است: 1. خراسانی؛ 2. یمانی؛ 3. سفیانی و همچنین شخصیاتی همچون نفس زکیه.
ممکن نیست. می گوئیم ان شاءاللّه . آرزو می کنیم این طوری باشد.
من این را از 40 سال پیش دارم می شنوم، می گویند او در یک سپاه سوری است. شیخ بهلول رفت به سوریه و شخصی را در میان سپاه دید و گفت صورت او مثل صورت سفیانی است. البته این خبر دقیقی نیست. صحیح نیست.
بله. حوادث عراق قطعی است. انقلاب عراق قطعی است. و اتصال عالم به بعضی دیگرش.
آنچه که در عراق گذشت، کل قضیه عراق علامت است.
در روایتی، شیخ صبانی هست که اهل عراق او را می کشند وقتی که سفیانی خروج می کند و شیخ صبانی همان صدام است و بعضی می گویند مکانش در تکریت است و در دمشق به قتل می رسد. احتمال می دهیم صدام باشد.
بله. روم با حیله ای در عراق حاضر می شود. روم همان آمریکاست. روم طرف مقابل جنگ با حضرت مهدی(ع) است.
منبع: ماهنامه موعود شماره ۷۰