علی مع الحق والحق مع علی

علی مع الحق والحق مع علی

توکل بخداوتوسل به معصومین(س)تنهارمزرستگاریست
علی مع الحق والحق مع علی

علی مع الحق والحق مع علی

توکل بخداوتوسل به معصومین(س)تنهارمزرستگاریست

90 اثر خواندن دعای فرج در قنوت نماز های یومیه...

روایات مختلفی به بیان آثار فوائد و ویژگی هایی که برای تعجیل فرج مترتب است پرداخته اس که به پاره ای از آن ها اشاره می کنیم :


1-فرمایش حضرت ولی عصر(عج) بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است

2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست

3-اظهار محبت قلبی است

4- نشانه ی انتظار است

5- زنده کردن امر ائمه اطهار(ع) است

6- مایه ناراحتی شیطان لعین است

7-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است

8- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است که اداء حق هر صاحب حقی ؛ واجب ترین امور است

9- تعظیم خداوند و دین خداوند است

10- حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا می کند

11- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود

12- شفاعت پیغمبر (ص) ان شالله شامل حالش می شود

13- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است

14- مای استجابت دعا می شود

15- اداء اجر رسالت است

16- مایه دفع بلاست

17- سبب وسعت روزی است انشالله 

18- باعث آمرزش گناهان است

19- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا در خواب می شود انشالله

20-سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود انشالله


21- از برادران پیغمبر (ص) خواهد بود

22- فرج مولای ما صاحب الزمان (عج) زودتر واقع می شود

23- پیروی از پیغمبر و امامان خواهد بود

24- وفای به عهد و پیمان خداوندی است

25- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می گردد

26-فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود

27- زیاد شدن اشراف نور امام(عج) در دل اوست

28- سبب طولانی شدن عمر است

29- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است

30- رسیدن ه نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است

31- سبب هدایت به نور قرآن مجید است

32- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد

33- به ثواب طلب علم نائل می شود انشالله

34- از عقوبت های اخروی در امان می ماند

35- هنگام مرگ به او مژده می رسدو با او به نرمی رفتار می شود

36-این دعا اجابت دعوت خدا و رسول(ص) است

37- با امیر المومنین (ع) و در درجه ی آن حضرت خواهد بود

38- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود

39 - عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود

40- از اهل بهشت خواهد شد


41- دعای پیغمبر (ص) شاملش می شود

42- کردارهای بد او یه کردارهای نیک مبدل می شود

43- خداوند متعال در عبادت او را تایید می فرمایند

44- ان شاالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود 

45- ثواب کمک به مظلوم را دارد

46- ثواب احترام به بزرگتر و واضح تر نسبت به او دارد

47- پاداش خونخواهی حضرت حسین(ع) را دارد

48- شایستگی دریافت احدایث ائمع(ع) را دارد

49- نور او برای دیگران نیز روز قیامت درخشان می گردد

50- هفتاد هزار نفر گناهکار را شفاعت می کند

51- دعای امیرالمومنین(ع) در روز قیامت شاملش می شود

52- بی حساب داخل بهشت می شود

53- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند

54- در بهشت جاودان است

55- مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست

56- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می کند

57- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت تصیبش می فرماید

58- در سایه گسترده ی خداوند قرار گرفته است و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد

59- پاداش نصیحت مومن دارد

60- مجلسی که در آن برای حضرت قائم(عج) دعا شود محل حضور فرشتگان می گردد

61- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود

62- فرشتگان برای او آمرزش می کنند 

63- از نیکان مردم پس از ائمه(ع) می شود

64- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد

65- مای ی خرسندی خداوند عزوجل است

66- مایه خوشنودی پیامبر(ص) است

67- این دعا خوشایند ترین اعمال نزد خداوند است

68- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد

69- حساب او آسان می شود

70- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود

71- این عمل بهترین اعمال است

72- باعث دوری غصه هاست

73-دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است

74-فرشتگانش درباره اش دعا می کنند

75- دعای حضرت سجاد(ع) که نکات و فوائد زیادی دارد شامل حالش می گردد
76- این دعا تمسک به ثقلین است

77- چنگ زدن به ریسمان الهی است

78- سبب کامل شدن ایمان است

79- مانند ثواب همه بندگان به او می رسد

80- تعظیم شعائر خداوند است

81- این دعا ثواب کسی است که با پیامبر(ص) شهید شده را دارد

82- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم(عج) شهید شده را دارد

83- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) را دارد

84- در این دعا ثواب گرامی داشتن عالم هست

85 - پاداش گرامی داشتن شخض کریم را دارد

86- در میان گروه ائمه(ع) محشور می شود

87- درجات او در بهشت بالا می رود

88- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود 

89- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماد

90- و رستگاری به سبب شفاعت حضرت فاطمه زهرا (س) را در پی دارد


اللهم عجل لولیک الفرج
-------------------------------------------------------------
منبع:
موعودنامه ص 30
مکایل المکرم ج 1 ص 351(ترجمه سید مهدی حائری قزوینی)

چرابایدخدارابپرستیم

در این بخش از صفحه « پدرم نگفته بود » به این سوال پاسخ خواهیم داد که 
« پدرم نگفته بود , چرا باید خدا را بپرستیم ؟ اصلا چرا نباید آزاد باشیم ؟ و چرا باید بپرستیم؟»
پدرم فقط گفته بود : باید خدا را بپرستیم و از دستوراتش اطاعت کنیم در غیر اینصورت ...
اینگونه بود که از موضع ضعف و ترس از خدای ندیده و ترسناک او را می پرستیدم.
اما امروز میدانم خدایی که آنقدر دوستم داشته که از روح خودش مرا ساخته , چه لزومی دارد , از او بترسم. چرا باید اورا بپرستم و اطاعت محض داشته باشم . 
باید اول مفهوم پرستش را بدانیم باید بدانیم که در  ساختار روانی انسان ها پرستش چه جایگاهی دارد .
در این قسمت به این سوال پاسخ خواهیم داد که , پرستش چیست ؟ وقتی دانستیم که عبادت و پرستش چیست ,در قسمت بعدی به این سوال پاسخ خواهیم داد که چرا باید خدا را بپرستیم؟
فرض کنید که مانند اسکندر مقدونی پادشاه کل زمین هستید و هیچ کس نمی تواند بالاتر از دستور و خواسته شما کاری را انجام بدهد و شما مجبور به انجام هیچ دستوری نیستید . کاملا آزاد و بدون قید و بندهایی که در ظاهر می شناسیم .وزیران و درباریان شما گوش به فرمان شما هستند تا خواسته های شما را یک به یک اجرا کنند . بعد از گذشت مدتی که درباریان و وزرای شما در کنار شما بودند کم کم به خصوصیات اخلاقی شما پی می برند می دانند که چه چیزی شما را خوشحال می کند و از چه چیزی بیزار هستید بالاخره هر انسانی دارای خصوصیات اخلاقی هست .اگر درباریان با هوش و زیرکی داشته باشیدحتی میتوانند تصمیم شمارا پیش بینی کنند . این نشان می دهد که حتی اگر شما پادشاه تمام جهان نیز باشید خود را به اصولی مقید و پابند می کنید و هر تصمیمی را که می خواهید بگیرید حتما با آن اصول تطبیق می دهید . همین اسکندر مقدونی که مثال زدیم پادشاهی بوده که به علم و دانش و دانشمندان بهای زیادی می داده و برای استاد خود یعنی ارسطو  و حرف های او اهمیت ویژه ای قائل بوده است . این یک ویژگی اخلاقی اوست که به ارسطو این اجازه را می داده که برای او نامه بنویسد و او را موعظه کند. آن دانشمند بزرگ می دانسته که نصیحت های او مورد توجه اسکندر قرار خواهد گرفت .
حال ببینیم درون اسکندر  چه اتفاقی می افتد وقتی برای او نامه ای از استادش می آورند .اسکندر به پادشاه درون خودش مراجعه می کند و او با توجه به اینکه به علم و استادش بها می دهد به اسکندر بیرونی دستور می دهد که نامه را با احترام بگیر و با دقت بخوان . ارسطو آن پادشاه درونی اسکندر را می شناخته که جراَت کرده برایش نامه ای پند آمیز بنویسد .
به طور خلاصه باید بگوییم که هر انسانی خود را به یک سری اصولی پایبند می کند که در کوچکترین تصمیمات هم به آنها مراجعه می کند می توانیم آن ها را متاثر از شخصیت آن فرد ذکر کنیم .تبعیت از این اصول اخلاقی هر فرد همان معنای پرستش است .حتی وقتی انسانی می خواهد هیچ خدایی را بنده نباشد و کاملا آزاد باشد همین هم یک اصل اعتقادی او محسوب می شود که انجام هر عملی را از دیدگاه آن بر انداز می کند و اگر مطابق با آن بود پادشاه درونش به او اجازه این کار را می دهد. بین این اصول و فردی که تابع آن هاست یک ارتباط دو طرفه برقرار است. قانون اساسی , بر او حاکمیت می کند و شخصیت او را می سازد و او نیز از آن پادشاه تبعیت می کند.بنا بر این هیچ انسانی بی قید و شرط و لا ابالی به صورت محض وجود ندارد . اعتقادات و پایبندی های هر انسان او را تربیت می کند و به سوی هدفی هدایت می کند .اعتقاداتش ارباب اوست و بنی آدم را از آن جهت انسان می نامند که با آن ارباب خود اُنس می گیرد.به طور خلاصه این معنای پرستش است که « انسان , درون خود پادشاهی دارد که همان شخصیت اوست و فرماندهی تمامی قوای جسمی و افکار او را به عهده دارد . تبعیت و فرمانبرداری از آن پادشاه را پرستش گویند» . حال با توجه به این تعریف , می توانیم بگوییم که هیچ انسانی وجود ندارد که خدایی را بنده نباشد . پس می توان نتیجه گرفت که پرستش در فطرت همه ما قرار دارد . پرستش یک عمل خاص نیست که گاهی اوقات اتفاق بیفتد. بلکه هر حرکت و فکر ما و هر لحظه از زندگی ما با  پرستش خدای درونمان تعبیر می شود. انسان های شهوت ران هم که برای شان چیزی غیر از شهوات و امیال حیوانی اهمیت ندارد آنها هم پرستنده خدای درون خود هستند . اما پادشاه درونی آنها به آنها دستوراتی می دهد که شهوات شان را ارضاء کند . قرآن به این خدای درونی که هر لحظه در مقابل آن سر اطاعت و تسلیم فرود می آوریم « اله » می گوید و حتی انسان هایی که در بند شهوات هستند را هم از پرستش مستثنا نمی داند. « ارّأ یتَ من اتّخذ الهه هواه افانت تکونُ علیه وکیلا» آیا آن کس را که هوای نفس خود را به خدایی گرفته دیدی آیا تو می توانی ضامن او باشی (س فرقان 43). شبیه همین آیه در سوره جاثیه 23 آمده است . این آیات سوای از مفاهیم دیگری که در بر دارند این موضوع را تصدیق می کنند , که بی قید و بندی و رسیدن به درجه حیوانی هم نوعی پرستش خدای درونی است. و آن خدای درون همواره مورد اطاعت قرار می گیرد.
با این تعریف از پرستش می توانیم بگوییم که پرستش برای هر انسان یک امر فطری است و هر عملی که از او سر بزند , در حقیقت , در راستای پرستش خدای درون خودش است .همان که خداوند میفرماید که « جن و انس را خلق نکردیم مگر برای پرستش» (سوره ذاریات 56 ) .
در قسمت بعدی به این سوال پاسخ خواهیم داد « اکنون که میدانیم همواره  خدایی را از درون می پرستیم چرا خودمان آن را انتخاب نکنیم چرا اصول و قواعد حاکم بر خود را خودمان تعیین نکنیم ؟ چرا قواعدی که خالق آسمان و زمین آنها را وضع کرده باید بر ما حکمرانی کنند »
امیدوارم که تا این قسمت از سلسله مباحث توانسته باشم به ذهن پرسشگر شما خواننده گرامی پاسخ های مناسب داده باشم .اگر هنوز نتوانسته ام جواب قانع کننده و دقیقی به این سوالات اساسی بدهم دو علت دارد اول اینکه بضاعت و دانایی بنده بیش از این نیست و دوم اینکه شما بزرگواران توانسته اید عقل و خرد را جایگزین تعصب ها کنید . فقر اینجانب در علم و استدلال , با عقل رها شده از قیود تعصب نتیجه اش این است که  سوالات بی پاسخ می مانند . اگر چنین است بنده را مطلع فرمایید . و اگر شما خواننده گرامی نیز نقص یا عیبی در این نوشتار ها می بینید و درک بالاتری از آنچه مطرح شده دارید , زکات علم خود را به این بنده که مستحق دریافتش هستم بپردازید. با تواضع آن را خواهم پذیرفت                                                                                                        والسلام

حدیثی بامسماازنبی اکرم(ص)درموردنمازشب

پیامبر گرامی اسلام فرمودند :
نماز شب، موجب رضایت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن‏ها، مایه ناراحتى شیطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولى اعمال و برکت در روزى است.

جدید ترین شگفتی قرآن ، نردبان های شنوایی

 

بنام خدا

أامْ لَهُمْ سُلَّمٌ یسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ (الطور/38)

یا مگر آنان را نردبانى است که با آن می شنوند پس (اگر چنین است )باید شنونده ی آنها دلیل قاطع بیاورد

باسلام

مقدمه :
بارها آیه ی 38 طور را خوانده واز کنارش گذشته بودم ولی این بار امروز که در جستجوی مطلبی دیگر بودم خداخواسته دوباره چشمم به این آیه خورد لحظه ای فکر کردم که غیر از معنی ظاهری(بالا رفتن از نردبان برای گوش کردن حرفهای دیگران) مثل اینکه چیز دیگری باید

بدانم !

ارتباط نردبان با شنیدن غیر از معنای ظاهری چه می تواند باشد؟ چند لحظه یاد گذشته ها......

واین چنین انفجاری دیگر در کره ی مغز این قطره ی محال اندیش 

بله یادم آمد ! scala

نزدیک بیست سال پیش ،در دوران دانشجویی در درس آناتومی وفیزیولوژی خوانده بودیم که:

در ساختمان گوش وشنوایی انسان ساختارهایی بکار رفته که دقیقا اسم آنها نردبان بود:



نردبان دهلیزی (scala vestibuli )

نردبا ن میانی (scala media)

ونردبان صماخی (scala tympani )*












حال کسی به من بگوید :

نرد بان هایی که دانشمندان در قرون اخیر در حلزون گوش داخلی انسان کشف کرده اند پیامبر ما در قرن هفتم چطور متوجه آنها شده

است ؟؟!


تبارک الله

خدایا ترا سپاس که باز برمن منت گذاشتی و به قطره ای دیگر ازدریای دانش

قرآنی مهمانی کردی چقدرعالی بود این پذیرایی 



وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ (ابراهیم/7)

و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزاری

کنید [ مسلماَ پاداش] شما را افزون خواهم کرد


موضوعات مرتبط: خدا،قرآن ومعجزاتش 

حدیثی زیباازامام رضا (علیه السلام)

قالَ امام رضا (علیه السلام) مَنْ تَذَکَّرَ مُصابَنا، فَبَکى وَ أبْکى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِى الْعُیُونُ، وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیى فیهِ أمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.]

فرمود: هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند یا دیگرى را بگریاند، روزى که همه گریان باشند او نخواهد گریست، و هر که در مجلسى بنشیند که علوم و فضائل ما گفته شود همیشه زنده دل خواهد بود