علی مع الحق والحق مع علی

علی مع الحق والحق مع علی

توکل بخداوتوسل به معصومین(س)تنهارمزرستگاریست
علی مع الحق والحق مع علی

علی مع الحق والحق مع علی

توکل بخداوتوسل به معصومین(س)تنهارمزرستگاریست

به ثانیه ها فکرمی کنم


 

به ثانیه ها گوش می کنم و چشمهایم را
می بندم
چقدر خسته ام
چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور
ماشین ها دراز بکشم
و دنیا را به ایستادن وا دارم
 
چقدر دلم می خواهد بروم بالاترین جای شهر
بایستم
و بلند بلند بخندم، به خودم و به
 دردهایی
 که هیچ درمانی برایشان تجویز
 نمی کنی ....
 
آه خدایا بیا هر دو دست بر داریم، تو
از ساختن انسان و من از سوختن ....

 

خودمان را با جمله ' تا قسمت چه باشد ' گول نزنیم...

خودمان را با جمله ' تا قسمت چه باشد ' گول نزنیم... قسمت، اراده من و توست... به جای

پاک کردن اشکهایتان، آنهایی که باعث گریه تان میشوند را پاک کنید. غریبه ام و در این

شهر مست تنهایی به رغم غربت من ، شهره ام به شیدایی غریبه ام و دلم همدلی طلب

درددراین تراکم غربت عجب تقاضائی! غریبه ام و سلامم جواب می خواهد سلام بی جواب

دلم صحنه ای تماشائی دلم گرفته خدایا تو هم غریب شدی؟ بیا رفیق دلم شو، زغربتت به

درآیی دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست اگر چه نیست شعر من اما ، چه

بندزیبایی

"خــــــــزان"


و قلمو را برداشت خــــــــدا

و زمین را آورد

رنگ زیبایی ها را پاشید بر آن

و به آن گفت:

"خــــــــزان"

 

"مجتبی کاشانی"

 

زنجیر را باور نکن...



آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن

اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکن

                                    حرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن


از دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـن


خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان

تو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــن

                بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش                 


زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــن


تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی

از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن


                  خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید                     


پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن